معنی پژولیده، پلاسیده، پژمرده، خشکیده، چروک خورده (از , خشکی), معنی پژولیده، پلاسیده، پژمرده، خشکیده، چروک خورده (از پ خشکی), معنی /ژmgdbi، /gاsdbi، /ژkcbi، oaldbi، ]cml omcbi (اx , oald), معنی اصطلاح پژولیده، پلاسیده، پژمرده، خشکیده، چروک خورده (از , خشکی), معادل پژولیده، پلاسیده، پژمرده، خشکیده، چروک خورده (از , خشکی), پژولیده، پلاسیده، پژمرده، خشکیده، چروک خورده (از , خشکی) چی میشه؟, پژولیده، پلاسیده، پژمرده، خشکیده، چروک خورده (از , خشکی) یعنی چی؟, پژولیده، پلاسیده، پژمرده، خشکیده، چروک خورده (از , خشکی) synonym, پژولیده، پلاسیده، پژمرده، خشکیده، چروک خورده (از , خشکی) definition,